بسم الله الرحمن الرحیم
ما حامیان دکتر سعید جلیلی هستیم
و رهرو راه ولایت ، امام خامنه ای هستیم
رای ما دکتر سعید جلیلی
www.ba30j.ir
عَیِّن الصَّحیحَ عَلی حَسَبِ نَصِّ الدَّرسِ السابع: |
1-هَلْ یَسْمَحُ الْقرآنُ لِلنّاسِ أن یَتْرُکُوا الدّنیا؟ | |||
|
نَعَم، یَسْمَحُ الْقرآنُ لِلنّاسِ أن یَتْرُکوا الدّنیا. |
| |
|
لا، لا یَسْمَحُ الْقرآنُ لِلنّاسِ أن یَتْرُکوا الدّنیا. |
|
2- ما هُوَ رأىُ الْقرآنِ بالنِّسبةِ إلی سُنَنِ الْعالَم؟ | |||
|
یَقول القرآنُ: فَلن تَجِدَ لِسنَّةِ اللهِ تَبدیلاً . |
| |
|
رأىُ القرآنِ، التَّبدیلُ فىسُنَنِ الْعالَمِ. |
|
3- کَیْفَ تَکونُ رؤیةُ الْإنسانِ الّذى یؤمِنُ بِاللهِ؟ | |||
|
لا تَکونُ مُفرِّحاً لِلرّوحِ. |
| |
|
تکونُ مُفَرِّحاً لِلرّوحِ. |
|
کار گاه ترجمه/ اَلدَّرسُ السَّابِعُ:
برای دریافت معنا و مفهوم یک عبارت، لازم نیست که تمامی لغات موجود در آن را قبلاً خوانده باشیم. چه بسا معنای یک کلمه از کلمات هم خانواده ی آن معلوم می شود و یا گاهی قرائنی چون موضوع متن، واژگان مجاور و ..... به فهمیدن معنای متن کمک می کند.به آیات شریفه ی ذیل توجّه کنیم:
? یَمُنّونَ علیک أنْ أسْلَموا، قُل :لا تَمُنّوا عَلىَّ إسلامَکم، بل اللهُ یمُنُّ علیکم أنْ هَدا کُم لِلإیمان?
در این آیه، کلمه « یَمُنّون» برای ما واژه جدیدی است. اما مراجعه ی ذهنی به کلمات هم خانواده ی آن از قبیل؛ «مَنَّ ، مِنّت» ما را راهنمایی می کند که «یَمُنّون» باید به معنی «منّت می گذارند» باشد!
? وُجوهٌ یَومَئذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ و وجوهٌ یومئذٍ علیها غَبَرَةٌ? کلمات « مُسْفِرَة» و «غَبَرة» دو واژه ی جدید هستند. امّا با توجّه به کلمات «ضاحِکة» و « مُسْتَبْشِرَة» باید دریابیم که معنای «مُسفرة» نیز در همین محدوده است: چهره ی شاد و خندان، خوشحال ، چهره ی باز، و در مورد «غَبَرة» با توجّه به کلمات هم خانواده ی این کلمه از قبیل «غبار» (گرد وغبار) و از طرفی از آن جا که در مقابل «وجوه یومئذٍ مسفرة ....» آمده باید دریابیم که چهره ی «غبرة» مخالف چهره ی نوع اوّل است: ناراحت، گرفته ، غبارآلود و ....
فُکَّ کُلَّ أسیر:آزاد کن هر اسیری را
فَلَک (علم الفلک) :اختر شناسی
قُبِضَ عَلَی:دستگیر شد
قَبَضَ عَلَی (یقبِضُ، قَبْضاً) : دستگیر کرد
قِطَعُ اللَّیل:پاره های شب (قِطَع جمع قِطعة)
کَسَل:تنبلی (مترادف «کَسالة»)
کَفَرَة:کافران (غالباً کفّار برای غیر مؤمنان و کَفَرَة برای ناسپاسان نعمت خداوند به کار می رود.)
کُفُو:همتا، یکسان و برابر (جمع آن « أکفاء»)
کُوِّرَ: تاریک شد
مارِق: از دین برگشته
مُستَبشِرة:خوشحال (مترادف «فَرِحة»)
مُسفِرة:روشن و باز
مُسَیطِرَة:مسلّط
مُظلِم:تاریک(مترادف<ظَلْماء >)
مُعْتدٍ (المُعتدى):تجاوز کار
مَکروب:اندوهگین (مترادف «حزین» و «محزون» متضادّ «فَرِح» و «مسرور» )
مَنَّ (یَمُنُّ، مَنّاً):منّت نهاد
نَبَغَ(ینبُغُ، نَبْغاً):درخشید
هادٍ (الهادى):هدایت کننده
یَومَئذٍ: در آن روز
إثْم:گناه (جمع آن «آثام» ، مترادف « ذَنْب و جُناح)
أحَلَّ (یُحِلُّ، إحلالاً) :حلال کرد،( متضادّ « حَرَّمَ»)
أشبَعَ:سیر کرد
اِشْتَکَی (یَشتَکـى، اِشتکاءً) :شکایت کرد
أغِثْنا:به فریاد ما برس
اِقتَرَنَ بِـ ...:همراه شد
أقصَی:دورتر، دور ترین
اِلتَبَسَ:مشتبه شد، درهم آمیخت
اِلتَفَتَ:متوجّه شد
اِنْشَقَّ (ینشَقُّ، اِنشقاقاً) :شکافته شد
تَجاهَ،تِجاهَ، تُجاهَ :در برابر، رو به رو
تَحریم:حرام کردن
جَحیم:دوزخ
حامیة:سوزان
حَرَّمَ:حرام کرد
دَرَجَة:درجه، پلّه، نمره
دَهشة: تعجّب، شگفتی
ذَریعة:بهانه، وسیله (جمع آن «ذَرائع»)
رَحَلَ (یَرحَلُ، رَحْلاً) :مسافرت کرد (مترادف « سافَرَ»)
رؤیة:دیدگاه
سَطَرَ (یَسْطُرُ، سَطْراً) :نوشت (مترادف « کَتَبَ ، یَکْتُبُ، کِتابةً)
سُنَن:سنّت ها (جمع «سُنَّة»)
شَفَتَینِ:دو لب (مفرد آن «شَفَة»، جمع آن «شِفاه» )
صَیدَلَة:داروسازی
ظَنَّ (یَظُنُّ، ظَنّاً) :گمان کرد
عامَلَ: رفتار کرد
عَدَّ (یَعُدُّ، عَدّاً) : به شمار آورد
عُدْوان: آخرت (متضادّ « دُنیا»)
غَبَرَة: غبار، گرد
غَرَّ (یَغُرُّ، غُروراً) : مغرور کرد
غَلُظَ (یغلُظُ، غِلاظةً و غَلْظَةً) : سخت گرفت، سخت و محکم شد (متضادّ «لانَ» یلینُ، لِیناً)
فِتَن:فتنه ها (جمعِ « فِتْنة»)
فُجّار و فَجَرَة: بد کاران و تباهکاران ( جمع « فاجِر» )
فَرِّجْ عَن کُلِّ مَکروبٍ:اندوه هر اندوهگین را ببر
فَکَّ (یَفُکُّ، فَکّا) :گشود
فُکَّ کُلَّ أسیر:آزاد کن هر اسیری را
فَلَک (علم الفلک) :اختر شناسی
قُبِضَ عَلَی:دستگیر شد
قَبَضَ عَلَی (یقبِضُ، قَبْضاً) : دستگیر کرد
قِطَعُ اللَّیل:پاره های شب (قِطَع جمع قِطعة)
کَسَل:تنبلی (مترادف «کَسالة»)
کَفَرَة:کافران (غالباً کفّار برای غیر مؤمنان و کَفَرَة برای ناسپاسان نعمت خداوند به کار می رود.)
کُفُو:همتا، یکسان و برابر (جمع آن « أکفاء»)
کُوِّرَ: تاریک شد
مارِق: از دین برگشته
مُستَبشِرة:خوشحال (مترادف «فَرِحة»)
مُسفِرة:روشن و باز
مُسَیطِرَة:مسلّط
مُظلِم:تاریک(مترادف<ظَلْماء >)
مُعْتدٍ (المُعتدى):تجاوز کار
مَکروب:اندوهگین (مترادف «حزین» و «محزون» متضادّ «فَرِح» و «مسرور» )
مَنَّ (یَمُنُّ، مَنّاً):منّت نهاد
نَبَغَ(ینبُغُ، نَبْغاً):درخشید
هادٍ (الهادى):هدایت کننده
یَومَئذٍ: در آن روز
منادی
در این درس با منادا آشنا می شویم.
منادا اسمی است که آن را صدا می کنیم.
کلمات رنگیِ این عبارت ها منادا هستند.
یا مجیدُ ، تَعالَ عِندى. ای مجید ، نزد من بیا.
یا حمیدةُ ، رُوحى. ای حمیده، برو.
یا صاحبَ الزَّمان. ای صاحب زمان.
یا رَبَّ العالَمین. ای پروردگار جهانیان .
فاطمةُ، أین المفتاحُ؟ فاطمه، کلید کجاست؟
ملاحظه می کنید که « یا » از حروف ندا در عربی است .
اسمِ بعد از« یا » منادا نامیده می شود.
معلم :
چه کسی می تواند حدس بزند که آیا حرف « یا» عامل است یا غیر عامل؟
دانش آموز:
« یا» غیر عامل است.
معلم : آیا امکان دارد منادا بدون حرف ندا بیاید؟
دانش آموز :
بله، مانند آخرین جمله که فاطمه منادا بود امّا حرف« یا» حذف شده بود.
در زبان فارسی نیز گاهی منادا بدون حرف ندا می آید.